rainy girls |
سلام بروبچ...خوفید؟خوش میگذره؟اب و هوا خوبه؟؟ طرف ما که خیلی باد میزنه خداروشکر ممنون از یه عده که به ما امیدواری میدن و خودشون میدونن کیان. اومدم بگم که فشار درسا خیلی زیاد شده ...دیگه داریم خفه میشیم ...کم مونده اینجوری بیشم... تقدیم به همه شما....بزن کف قشنگه رو....ایوووووووول...شله...شله...دست... سلام و عرض خوش امد گویی دارم به بیننده های عزیز. من مـــــــــــــــریم هستم مدیر وبلاگ و دوست عزیزم شــــــــــــــــمیم. ما میخواهیم براتون مطالب قشنگ بذاریم همچنین اهنگ های صوتی و تصویری هم ایرانی هم امریکایی و هم کره ای برای دانلود خواهیم گذاشت.اگه چیز خاصی در نظر دارید که به بهبود وبلاگ خودتون کمک میکنه بگید منتظر نظرات مفیدتون هستیم. خیلی دوستتون داریم....پس بای تا های لطفا نظرتونو راجع به عکس ها بگید...اگه عکس خاصی درنظر دارید بگید تا براتون بزارم....نظر برید ادامه... ادامه مطلب
واحه ای در لحظه به سراغ من اگر میآیید،
به سر تپه معراج شقایق رفتند. پشت هیچستان، چتر خواهش باز است: آدم اینجا تنهاست ---------------------------------------------------------------------------------------- لبها می لرزند. شب می تپد. جنگل نفس می کشد. پروای چه داری، مرا در شب بازوانت سفر ده. انگشتان شبانه ات را می فشارم ، و باد شقایق دور دست را پرپر می کند. به سقف جنگل می نگری: ستارگان در خیسی چشمانت می دوند. بی اشک ، چشمان تو نا تمام است، و نمناکی جنگل نارساست. گره تاریکی می گشاید. دروازه ابدیت باز است. آفتابی شویم. در خواب درختان نوشیده شویم ، که شکوه روییدن در ما می گذرد. جنگل از تپش می افتد. جوشش اشک هم آهنگی را می شنویم ، و شیره گیاهان به سوی ابدیت می رود. جوشش اشک هم آهنگی را می شنویم ، و شیره گیاهان به سوی ابدیت می رود. بام را برافکن ، و بتاب ، که خرمن تیرگی اینجاست. بشتاب ، درها را بشکن ، وهم را دو نیمه کن ، که منم هسته این بار سیاه. اندوه مرا بچین ، که رسیده است. دیری است، که خویش را رنجانده ایم ، و روزن آشتی بسته است. مرا بدان سو بر، به صخره برتر من رسان ، که جدا مانده ام. به سرچشمه "ناب" هایم بردی ، نگین آرامش گم کردم ، و گریه سر دادم. فرسوده راهم ، چادری کو میان شعله و با ، دور از همهمه خوابستان ؟ و مبادا ترس آشفته شود ، که آبشخور جاندار من است. و مبادا غم فرو ریزد، که بلند آسمانه زیبای من است. صدا بزن ، تا هستی بپا خیزد ، گل رنگ بازد، پرنده هوای فراموشی کند. ترا دیدم ، از تنگنای زمان جستم . ترا دیدم ، شور عدم در من گرفت. و بیندیش ، که سودایی مرگم . کنار تو ، زنبق سیرابم. دوست من ، هستی ترس انگیز است. به صخره من ریز، مرا در خود بسای ، که پوشیده از خزه نامم. بروی ، که تری تو ، چهره خواب اندود مرا خوش است. غوغای چشم و ستاره فرو نشست، بمان ، تا شنوده آسمان ها شویم. بدر آ، بی خدایی مرا بیاکن، محراب بی آغازم شو. نزدیک آی، تا من سراسر ((من)) شوم. سهراب سپهری
خواب خواب خواب
او غنوده است
روی ماسه های گرم
زیر نور تند آفتاب
از میان پلک های نیمه باز
خسته دل نگاه می کند
جویبار گیسوان خیس من
روی سینه اش روان شده
بوی بومی تنش
در تنم وزان شده
خسته دل نگاه می کند
آسمان به روی صورتش خمیده است
دست او میان ماسه های داغ
با شکسته دانه هایی از صدف
یک خط سپید بی نشان کشیده است
دوست دارمش...
مثل دانه ای که نور را
مثل مزرعی که باد را
مثل زورقی که موج را
یا پرنده ای که اوج را
دوست دارمش...
از میان پلک های نیمه باز
خسته دل نگاه می کنم
کاش با همین سکوت و با همین صفا
در میان بازوان من
خاک می شدی
با همین سکوت و با همین صفا...
در میان بازوان من
زیر سایبان گیسوان من
لحظه ای که می مکد لبان تو
سرزمین تشنه ی تن جوان من
چون لطیف بارشی
یا مه نوازشی
کاش خاک می شدی...
کاش خاک می شدی...
تا دگر تنی
در هجوم روزهای دور
از تن تو رنگ و بو نمی گرفت
با تن تو خو نمی گرفت
تا دگر زنی
در نشیب سینه ات نمی غنود
سوی خانه ات نمی غنود
نغمه ی دل تو را نمی شنود
از میان پلک های نیمه باز
خسته دل نگاه می کنم
مثل موج ها تو از کنار من
دور می شوی...
باز دور می شوی...
روی خط سربی افق
یک شیار نور میشوی
با چه می توان
عشق را به بند جاودان کشید؟
با کدام بوسه با کدام لب؟
در کدام لحظه در کدام شب؟
مثل من که نیست می شوم...
مثل روزها...
مثل فصل ها...
مثل آشیانه ها...
مثل برف روی بام خانه ها...
او هم عاقبت
در میان سایه ها غبار می شود
مثل عکس کهنه ای
تار تار تار می شود
با کدام بال می توان
از زوال روزها و سوزها گریخت!
با کدام اشک می توان
پرده بر نگاه خیره ی زمان کشید؟
با کدام دست می توان
عشق را به بند جاودان کشید؟
با کدام دست؟...
خواب خواب خواب
او غنوده است
روی ماسه های گرم
زیر نور تند آفتاب...
فروغ فرخ زاد بهم بگو چه حســـــــــــــی داری؟
Buffalo buffalo, Buffalo bufallo buffalo, buffalo Buffalo buffalo
در جمله فوق Buffalo buffalo (جاهایی که بوفالو باB بزرگ نوشته شده و کلمه بوفالوی بعدی) به معنای "بوفالوهای شهر بوفالو" است. حالا اگر عبارت بین کاماها را درنظر نگیریم معنی جمله این خواهد بود: "{برخی از}بوفالوهای شهر بوفالو به {برخی دیگر از} بوفالوهای شهر بوفالو حمله کردند." اون عبارت داخل کاماها هم میگه که دسته اول بوفالوهای جمله فوق قبلاً مورد هجوم بوفالوهای دیگری از شهر بوفالو قرار گرفته اند. به این ترتیب معنی جمله فوق اینست که "{برخی از}بوفالوهای شهر بوفالو ، {که قبلاً}بوفالوهای شهر بوفالو به آنها حمله کرده بودند، به {برخی} بوفالوهای شهر بوفالو حمله کرده اند."
لطفا معلم زبانتونو سر کار نزارید
اینم دیکشنری شیرازی هاست که میخواستم تقدیم کنم به همه شیرازی های جیگر! شاید واسه بقیه خیلی جالب نباشه اگه نیست که ببخشید ولی من خودم که خوندم از خنده مردم......... No =نه كاكو
بال های خسته ات را رو به فردا باز کن....
بی تو ، مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم
بهم بگو چه حســـــــــــی داری؟ |
|
[ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : Pichak.net ] |